26/10/2008
بر تربت پاک حسین فریاد وافغان است زینب پریشان است
بر تو درود ای کربلا با این شهیدانت محراب عشاق حقیقت خاک صحرایت
جانم به لب آمد زشوق وصل ودیدارت از این مصیبت نوحه گر بهشت رضوان است
زینب پریشان است
انیسان شمیم جانعزای کربلا آید عطر گل از گلزار دشت نینوا آید
بوی عبیر از گلش آل عبا آید نام گهر بار حسین ذکر اسیران است
زینب پریشان است
ای فاطمه ای نو عروس قاسم داماد از یاد بی رنج ومحن هان شو زغم آزاد
لیکن کجا آن چهره ی زیبا رود از یاد حسین حسین قافله از سوی طفلان است
زینب پریشان است
کرببلا از لاله ها همچون گلستان است
زینب پریشان است
کرببلا باشی تو داراجاه والایی از شأن ورتبه برتر از عرش معلایی
در خاک تو جسم حسین خونین وپنهان است زینب پریشان است
چون عازم میدان کین سبط پیمبر شد گویی امیر المؤمنین در جنگ خیبر شد
یکباره از جان وجهان قطع نظر فرمود محو لقای کبریا از پای وتا سر شد
قبر علی اکبر کنون از لاله پوشان است زینب پریشان است
در ظهر عاشورا حسین فرزند پیغمبر گفتا بزیر تیغ کین با خالق اکبر
ای کردگار ماء وطین حال مرا بنگر کردم وفا بر عهد خود در این زمین یکسر
مولا حسین تشنه لب فخر شهیدان است زینب پریشان است
No comments yet.. تا اکنون نظری یا پیشنهادی در نظر گرفته نشده .. لا توجد تعليقات أو آراء لحد الآن
RSS feed for comments on this post. | TrackBack URI