26/10/2010
سر جدا پیکر جدایم السلام ای شهید کربلایم السلام
السلام ای رهبر آزادگان السلام ای سرور جان بر کفان
السلام ای سمبل خون وقیام زینب آمد ای برادر السلام
ای شهید کربلایم السلام
کربلا دانی برادر مرده ام کربلا دانی که سیلی خورده ام
کربلا دانی که زندانی شدم کربلا دیدی که مهمانی شدم
کربلا داغ برادر بر دلم ساربان آهسته ران این محملم
کربلا دیدی حسینم کشته شد نوجوانانش بخون آغشته شد
کربلا ماه بنی هاشم چه شد یادگار مجتبی قاسم چه شد
خامس آل عبایم السلام
کربلا بین شور وشینم را آمدم ای شهید کربلایم السلام
آمدم بهرت عزاداری کنم بر جوانان گریه وزاری کنم
ای برادر کو سرت کو پیکرت ای برادر کو علی اکبرت
ای برادر شهید کربلا ای بخون آغشته دشت بلا
جایمان خالی نبودیم کربلا تا بیبینیم خواهر خون خدا
یک طرف قبر علی اکبرش یکطرف صد پاره عون وجعفرش
یکطرف عباس نور دیده اش یکطرف سرو بخون غلتیده اش
ناله ی طفلان بابا مرده بین صورت نیلی سیلی خورده بین
آی اشک غم جاری در آن دشت قیام سرور آزادگان بر تو سلام
کربلا شد کشور الگوی ما
عاشقم بر کربلایت یا حسین میدهم جان را براهت یا حسین
ای شهیدان بخون غلطان سلام رهروان رهبر خوبان سلام
ای شهید کربلایم السلام
26/10/2008
ای عزیز فاطمه عقده ها دارم ز شام ای برادر السلام
تا قیامت نام تو حی وجاویدانه است داستان رزم تو زینب هر افسانه است
مستم از عشق تو و در کفم پیمانه است ای که میباشی بحق نور در قلب ظلام ای برادر السلام
ای بقربان تو ورأس پاک انورت از جفای شامیان خونجگر شد خواهرت
سنگباران کرده اند اهل بیت اطهرت در میان کوچه ها از لب وبالای بام ای برادر السلام
بهر تسکین در داغدار دخترت زینت سر نیزه ها گشت رأس انورت
سوخت از این منظره قلب زار خواهرت بهر تو دارد عزا در جنان خیر الانام ای برادر السلام
وارث خون خدا ای برادر یا حسین کشته ی لب تشنه ام جسم بی سر یا حسین
کن سلامم را قبول جان مادر یا حسین من پیام خون تو بودم ای والا مقام ای برادر السلام
بر تربت پاک حسین فریاد وافغان است زینب پریشان است
بر تو درود ای کربلا با این شهیدانت محراب عشاق حقیقت خاک صحرایت
جانم به لب آمد زشوق وصل ودیدارت از این مصیبت نوحه گر بهشت رضوان است
زینب پریشان است
انیسان شمیم جانعزای کربلا آید عطر گل از گلزار دشت نینوا آید
بوی عبیر از گلش آل عبا آید نام گهر بار حسین ذکر اسیران است
زینب پریشان است
ای فاطمه ای نو عروس قاسم داماد از یاد بی رنج ومحن هان شو زغم آزاد
لیکن کجا آن چهره ی زیبا رود از یاد حسین حسین قافله از سوی طفلان است
زینب پریشان است
کرببلا از لاله ها همچون گلستان است
زینب پریشان است
کرببلا باشی تو داراجاه والایی از شأن ورتبه برتر از عرش معلایی
در خاک تو جسم حسین خونین وپنهان است زینب پریشان است
چون عازم میدان کین سبط پیمبر شد گویی امیر المؤمنین در جنگ خیبر شد
یکباره از جان وجهان قطع نظر فرمود محو لقای کبریا از پای وتا سر شد
قبر علی اکبر کنون از لاله پوشان است زینب پریشان است
در ظهر عاشورا حسین فرزند پیغمبر گفتا بزیر تیغ کین با خالق اکبر
ای کردگار ماء وطین حال مرا بنگر کردم وفا بر عهد خود در این زمین یکسر
مولا حسین تشنه لب فخر شهیدان است زینب پریشان است