26/10/2010

ای شهید کربلایم السلام

Category: اربعین,زینب — malilom @ 12:38 PM

سر جدا پیکر جدایم السلام    ای شهید کربلایم السلام

السلام ای رهبر آزادگان    السلام ای سرور جان بر کفان

السلام ای سمبل خون وقیام    زینب آمد ای برادر السلام

ای شهید کربلایم السلام

کربلا دانی برادر مرده ام    کربلا دانی که سیلی خورده ام

کربلا دانی که زندانی شدم   کربلا دیدی که مهمانی شدم

کربلا داغ برادر بر دلم   ساربان آهسته ران این محملم

کربلا دیدی حسینم کشته شد   نوجوانانش بخون آغشته شد

کربلا ماه بنی هاشم چه شد   یادگار مجتبی قاسم چه شد

خامس آل عبایم السلام

کربلا بین شور وشینم را آمدم   ای شهید کربلایم السلام

آمدم بهرت عزاداری کنم   بر جوانان گریه وزاری کنم

ای برادر کو سرت کو پیکرت   ای برادر کو علی اکبرت

ای برادر شهید کربلا   ای بخون آغشته دشت بلا

جایمان خالی نبودیم کربلا   تا بیبینیم خواهر خون خدا

یک طرف قبر علی اکبرش   یکطرف صد پاره عون وجعفرش

یکطرف عباس نور دیده اش    یکطرف سرو بخون غلتیده اش

ناله ی طفلان بابا مرده بین   صورت نیلی سیلی خورده بین

آی اشک غم جاری در آن دشت قیام   سرور آزادگان بر تو سلام

کربلا شد کشور الگوی ما

عاشقم بر کربلایت یا حسین   میدهم جان را براهت یا حسین

ای شهیدان بخون غلطان سلام   رهروان رهبر خوبان سلام

ای شهید کربلایم السلام

26/10/2008

ای برادر السلام

Category: اربعین,زینب — malilom @ 1:11 PM

ای عزیز فاطمه عقده ها دارم ز شام   ای برادر السلام

تا قیامت نام تو حی وجاویدانه است    داستان رزم تو زینب هر افسانه است

مستم از عشق تو و در کفم پیمانه است    ای که میباشی بحق   نور در قلب ظلام   ای برادر السلام

ای بقربان تو ورأس پاک انورت    از جفای شامیان خونجگر شد خواهرت

سنگباران کرده اند اهل بیت اطهرت    در میان کوچه ها   از لب وبالای بام    ای برادر السلام

بهر تسکین در داغدار دخترت    زینت سر نیزه ها گشت رأس انورت

سوخت از این منظره قلب زار خواهرت    بهر تو دارد عزا   در جنان خیر الانام    ای برادر السلام

وارث خون خدا ای برادر یا حسین    کشته ی لب تشنه ام جسم بی سر یا حسین

کن سلامم را قبول جان مادر یا حسین    من پیام خون تو   بودم ای والا مقام    ای برادر السلام

زینب پریشان است

Category: زینب — malilom @ 12:55 PM

بر تربت پاک حسین   فریاد وافغان است زینب پریشان است

بر تو درود ای کربلا با این شهیدانت    محراب عشاق حقیقت خاک صحرایت

جانم به لب آمد زشوق وصل ودیدارت   از این مصیبت نوحه گر بهشت رضوان است

   زینب پریشان است

انیسان شمیم جانعزای کربلا آید   عطر گل از گلزار دشت نینوا آید

بوی عبیر از گلش آل عبا آید   نام گهر بار حسین ذکر اسیران است

   زینب پریشان است

ای فاطمه ای نو عروس قاسم داماد   از یاد بی رنج ومحن هان شو زغم آزاد

لیکن کجا آن چهره ی زیبا رود از یاد   حسین حسین قافله از سوی طفلان است

   زینب پریشان است

کرببلا از لاله ها همچون گلستان است

   زینب پریشان است

کرببلا باشی تو داراجاه والایی   از شأن ورتبه برتر از عرش معلایی

در خاک تو جسم حسین   خونین وپنهان است   زینب پریشان است

چون عازم میدان کین سبط پیمبر شد    گویی امیر المؤمنین در جنگ خیبر شد

یکباره از جان وجهان قطع نظر فرمود   محو لقای کبریا از پای وتا سر شد

قبر علی اکبر کنون از لاله پوشان است     زینب پریشان است

در ظهر عاشورا حسین فرزند پیغمبر    گفتا بزیر تیغ کین با خالق اکبر

ای کردگار ماء وطین حال مرا بنگر   کردم وفا بر عهد خود در این زمین یکسر

مولا حسین تشنه لب     فخر شهیدان است      زینب پریشان است