اهل سما دهد ندا قد قتل المرتضی (2)
از ناله های زینب وآه یتیمان
بیت الحزن شد خانه ی سالار خوبان
اهل زمین وآسمان در آه وفغان
سراسر کوفه شد شور قیامت به پا (2)
از شور جان سوز حسین چشمان گردون
ابر بهار است وبه گلش بو زده حسین
نالان دل هامون وسوزان قلب (حیجون)
شعله زده داغ علی بر دل ارض وسما (2)
کلثوم بآه وناله گوید آب وآب
دیدی فلک زد شعله بر جامک چنان تب
از داغ مولا مو پریشان گشته زینب
آنکه بود بعد نبی حجت اهل ولا (2)
شد کشته از شمشیر کین سردار خوبان
از تیغ بن مجلم اندر ذکر سبحان
آمد ندای قد قتل بر قلب کیوان
گشته شهید اشقیا شافع روز جزا (2)
جبریل گفتا این بیانات غم آور
شد لاله گون محراب ز خون فرق حیدر
بعد از پیمبر در جهان گردیده محشر
هستی خود کرده قدا بهر لقای خدا (2)