10/11/2010
نور چشمانم ماه تابانم ای علی اکبر
در عوض جای رخت دامادی شد کفن بر تو خلعت شادی
مادرا بر تو باغبان بودم بارخ ماهت شادمان بودم
پیکرت در خون غوطه ورگشته مادر زارت بی پسر گشته
منتظر باشد خواهرت صغرا روز وشب دارد ناله وغوغا
خواهر از هجرت دیده تر باشد بیکس وخوار هر نظر باشد
آرزویم بود از برای من وقت پیری باشی عصای من
Comments »
No comments yet.. تا اکنون نظری یا پیشنهادی در نظر گرفته نشده .. لا توجد تعليقات أو آراء لحد الآن
RSS feed for comments on this post. | TrackBack URI