اي علمدار حسين جانها فداي جان تو ، دست ما دامان تو
عاقبت جسم شريفت در ميان خون تپيد
قدّم از داغ تو اي سقّاي مظلومان خميد
عقل مات است از وفا وقوّت ايمان تو
از کرم بردرد ما کي ميرسد درمان تو
گفت با عباس مولا داغت اندر دل نشست
خيز وبر پا کن لوا ودشمنان را ده شکست
يا اخا ده گوش وبشنو ناله هاي کودکان
زانطرف بشنو تو جانا طعنه هاي کوفيان
يا ابا الفضل اي علمدار رشيد ونامدار
ميشوند بعدت اسير فرقه ي بيدادکار
حسينم اي عزاداران بدل داغ پسر دارم
حسينم اي عزاداران بدل داغ پسر دارم
در اين درياي خون افتاده من يکتا گهردارم
کجا افتادي از اين يوسف گلگون قباي من
بگوشت غرقه خون بابا نمي آيد صداي من
نمي باشد بخير وصلت عليجانم دواي من
ز داغت تا صف محشر رخ از خون توتر دارم
دگر بعد از تو اي بابا حيات من شود مشکل
بماند تا قيامت داغ تو بابا مرا در دل
عجب کردي علي اکبر ميان خاک وخون محفل
چگونه در محيط خون به تو تاب نظر دارم
بنه سر را بزانويم دمي پس خواب راحت کن
بيا جانا در آغوشم زماني استراحت کن
در اين صحراي پر دشمن زمن بابا حمايت کن
اميدم بود در دنيا نهالي نوثمر دارم
گذارم غرقه خون بابا برويم روي گلگونت
زنم بوسه پياپي من به لبهاي پر از خونت
بقربان لبان تشنه وآن درد افزونت
ببين اي نونهال من چه شامي بي سحر دارم
افتخار اوليا ، نور عرش کبريا ، حسين جان
افتخار اوليا ، نور عرش کبريا ، حسينجان حسين جان 2
يا اخا يا سيدي اي قرة العين رسول
مانده ام دردام اين اعداي مردودجهول
گشتم از وصل رخ وديدار آقايم ملول
کن حلالم از وفا اي جانشين مصطفي
حسينجان حسينچان 2
يا اخا از خادمت از مرحمت گشتي رضا
در ره قرآن نمودم هستي خود را فدا
شد دو دستانم جدا از کينه ي قوم دغا
گشته ام محرم از ديدارت اي نيکو لقا
حسينجان حسينچان 2
يا اخا تا زنده ام نعشم مبر سوي حرم
من خجالت دارم از اطفال وابناء حرم
منتظر باشد سکينه تا که من آب آورم
بهر طفلان تو شد درد دلم بي انتها
حسينجان حسينچان 2
يا اخا تا جان بتن دارم ترا ياري کنم
از خيامت با فدا کاري نگهباني کنم
جان وسر را بي بها در راه تو فاني کنم
ميبرم چون شير حمله بر سپاه اشقيا
حسينجان حسينچان 2
شهيد کربلا حسين ، غريب نينوا حسين
حسين حسين حسين حسين 2
شهيد کربلا حسين ، غريب نينوا حسين
قتيل اشقيا حسين ، سر از بدن جدا حسين
خوشا اگر رويم همه بکربلاي با صفا
به سرزمين پر بلا ميعاد مردان خدا
هم قربانگاه عاشقان ووعده گاه انبيا
زجان کنيم زيارت عزيز کبريا حسين
سلام ما زجان ودل به خاک با صفاي تو
بروح ياوران دين فدائيان راه تو
جوانه زد شکوفه ها زخون پر بهاي تو
به گلستان مکتب اي عزيز کبريا حسين
کشتند حسين وياوران در کربلا عاشقان
از بهر اين نام آوران خون گريه کن اي آسمان
خدائيان در اين سفر صلا زند حسين حسين
منکه اندر ذکر يارب ياربم ،روسياهم روسياه
منکه اندر ذکر يارب ياربم ، جان رسيد از فرط عصيان بر لبم
تائبم چون شعله در تاب وتبم ، پر گناهم پر گناهم پر گناه
روسياهم روسياهم روسياه
بارالها جرم بيحد کرده ام ، ظلم بر جان وتن خود کرده ام
توبه کردم اي خدا بدکرده ام ، پر گناهم پر گناهم پر گناه
عذر خواهم عذر خواهم عذر خواه
بارالها عبد پر عصيان منم ، شرمسار واز سيه رويان منم
از گناه وفعل خود گريان منم ، پر گناهم پر گناهم پر گناه
روسياهم روسياهم روسياه
بار الها غافر عصيان توئي ، جرم پوش اين سيه رويان توئي
دوستدار ديده ي گريان توئي ، پر گناهم پر گناهم پر گناه
عذر خواهم عذر خواهم عذر خواه
بارالها چون زدنيا محيل ، کاروان مرگ زد بانگ رحيل
واي بر احوال اين عبد ذليل ، روسياهم روسياهم روسياه
پر گناهم پر گناهم پر گناه
چون روم در خانه ي تاريک گور ، بر سرم آيد دو مأمور غيور
من چسازم اي خداوند غفور ، رو سياهم روسياهم رو سياه
عذرخواهم عذر خواهم عذرخواه
يادم آمد چون بآن آتشين ، حر بيامد دربر سالار دين
نادم وشرمنده گفت آن دلغمين ، رو سياهم روسياهم رو سياه
پر گناهم پر گناهم پر گناه
پادشاها بنده ات را بنده ام ، تا ابد من از رخت شرمنده ام
سر به پيش ياي تو افکنده ام ، رو سياهم روسياهم رو سياه
عذرخواهم عذر خواهم عذرخواه
راه اول بر تو بستم يا حسين ، قلب زينب را شکستم يا حسين
غرق جرمم گير دستم يا حسين ، رو سياهم رو سياهم رو سياه
عذر خواهم عذر خواهم عذر خواه
اذن ده تا جان کنم قربان تو ، جان خود سازم بلاگردان تو
تا شوم من شامل احسان تو ، رو سياهم رو سياهم رو سياه
عذر خواهم عذر خواهم عذر خواه
اي يوسف کنعانم ، اي شمع شبانم
اي يوسف کنعانم ، اي شمع شبانم
اي نور دل زهرا ، اي لاله ي بستانم
سروچمن ليلا ، شيرين سخن ليلا
رفتي وبرون کردي ، جان از بدن ليلا
اي شبه رسول الله آرام دل وجانم
اي اکبر زيبايم ، اي سر ودل آرايم
مادر تو مرو ميدان ، منما تو گرفتارم
از بوي تو مدهوشم ، وزحٌسن تو حيرانم
از هجر تو دلخونم ، بي روي تو مجنونم
قربان وفاي تو ، اي قدّرساي توي
هجر تو بگرداند ، در کوه وبيابانم
رفتي تو مرا از دست ، پشت پدرت بشکست
بي روي تو مدهوشم ، بي وصل تو خاموشم
بنگر ز فراق تو ، در ناله وافغانم
اي برادر يا ابا الفضل تشنه کامم اي سقّا
اي برادر يا ابا الفضل تشنه کامم اي سقّا
فکر آبي کن براي کودکانم اي سقا
خيز از جا اي برادر اي علمدار لشکر
ملجأ درماندگاني اي مرا يار وياور
بي تو همدم با فغان وآهم اي جان خواهر
از غم تو اي يل ميدان بنالم اي سقا
دستهايت اي برادر هر دو از پيکر افتاد
پرچم نصر من الله از برت يکسر افتاد
تيغ خونبارت زدست وتاج تو از سر افتاد
در محيط خون نهاني کن حلالم اي سقا
پشتم داغت شکستي کرده ام قطع اميد
از حيات وزندگاني من زهر دو نا اميد
غرقه در خون همچو ماهي از چه اي نور توحيد
پاسبان خيمه هايم بين تو حالم اي سقا
اي برادر رفتي واز قتل تو پشتم بشکست
روز من گشته سياه وطاقتم رفته از دست
از فراق وهجر رويت ريشته ي عمرم بشکست
خيز وبنگر قامت وقد چو دالم اي سقا
اي برادر اهل بيتم منتظر از بهر آب
قطره ي آب بهر طفلان وعزيزانم ناياب
جملگي در اضطراب ورفته از کف صبر وتاب
طاير خونين پر وبشکسته بالم اي سقا
السلام عليک يا ابا عبدالله
السلام عليک يا ابا عبدالله
السلام عليک يا ابا عبدالله
سبط خير الورى يا حسين يا حسين
شمع بزم ولا يا حسين يا حسين
خون پاک خدا يا حسين يا حسين
دٌرّ بحر سما يا ابا عبدالله
جان بقربان تو اي عزيز بتول
از تو شد جاودان دين پاک رسول
عالمي از غمت گشته زار وملول
با کام تشنه ات يا ابا عبدالله
چون بآب فرات لشکر حق رسيد
در گلستان دين نورشادي دميد
پر ثمر شد زنو نخل باغ اميد
شد جهان روشن از جلوه ي ثار الله
مکتب کربلا درس سازندگي است
درس حريّت ودرس آزادگي است
خادمي درش بهترين زندگي است
تربتش مسلخ عشق انصار الله