08/11/2010
اي برادر يا ابا الفضل تشنه کامم اي سقّا
اي برادر يا ابا الفضل تشنه کامم اي سقّا
خيز از جا اي برادر اي علمدار لشکر
بي تو همدم با فغان وآهم اي جان خواهر
دستهايت اي برادر هر دو از پيکر افتاد
تيغ خونبارت زدست وتاج تو از سر افتاد
پشتم داغت شکستي کرده ام قطع اميد
غرقه در خون همچو ماهي از چه اي نور توحيد
اي برادر رفتي واز قتل تو پشتم بشکست
از فراق وهجر رويت ريشته ي عمرم بشکست
اي برادر اهل بيتم منتظر از بهر آب
جملگي در اضطراب ورفته از کف صبر وتاب
Comments »
No comments yet.. تا اکنون نظری یا پیشنهادی در نظر گرفته نشده .. لا توجد تعليقات أو آراء لحد الآن
RSS feed for comments on this post. | TrackBack URI