13/12/2009
به دشت کربلا زینب رسیده + ای روی تو شمع محفل ما
به دشت کربلا زینب رسیده
زبانش در خروش وا حسینا
به عباس دلاور گو که ایندم
به قاسم ده خبر در حجله ی گور
بگوشم آید از گهواره ی خاک
سر قبر پدر اکنون سکینه
بجای اشک زین ماتم شب وروز
ای روی تو شمع محفل ما
رفتی وزرفتن تو گردید
ای زینت آغوش پیمبر
ای ملک امامت از تو آباد
ای نور دودیده اشک دیده
مه را چکنم کنون برنی
این رأس منیر توست برنی
شد زورق دل غریق در گل
این نیم نفس که مانده در تن
زد شعله بجان دشمن ودوست
Comments »
No comments yet.. تا اکنون نظری یا پیشنهادی در نظر گرفته نشده .. لا توجد تعليقات أو آراء لحد الآن
RSS feed for comments on this post. | TrackBack URI